اینم یه جمعه تلخ
قندعسل سلام بابا امروز جمعه همش خونه بودم و حوصلم حسابی سر رفت . حتی با دوستهام هم كه برنامه بيرون ريخته بوديم رو كنسل كردم . همش به خوابيدن گذشت . هم سرم درد گرفت هم كمرم داغون شد . خيلي فكر كردم امروز چرا اينهمه خوابيدم يادم اومد كه قندعسل مامان و بابا معمولا ساعت 8 بيدار ميشه و نيم ساعتی حسابی با يه روند صعودی خيلی ملايم حرفای كودكانه ميزنه و من كه خوابم حسابی سبكه وسطهاش بيدار ميشم . آره امروز كسي نبود كه بابايی رو بيدار كنه . راستی همين الان يه فكر به ذهنم رسيد يه سری مامان از اون غرغرهای خوشگل وقت خوابت 4 دقيقه اي رو موبايل ضبط كرده اونو ميزارم زنگ موب...
نویسنده :
مامان محمدجان
11:42